Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین نوشت: «زالاوا» آخرین ساخته ارسلان امیری که به تازگی به چرخه اکران پیوسته و مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است با دست مایه قراردادن یک حادثه ماورایی در روستایی به نام زالاوا در منطقه کردستان روایتی ترسناک از «جن» و وحشت مردم روستا از آن را به تصویر کشیده است.

این تجربه تازه در میان ازدحام بیش از حد فیلم‌های تلخ اجتماعی در سینمای ایران اگرچه قابل تامل و بررسی است اما به دلیل تعداد انگشت‌شمار آن در نهایت بر مدار «شب و بیست و نهم» حمید رخشانی می‌چرخد و تک‌ستاره ای می‌شود با عمر کوتاه که خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین زمینه و بی‌اقبالی یا کم‌اقبالی سینمایی وحشت در ایران با محمدرضا مقدسیان منتقد و کارشناس سینما که برنامه ساعت سینما را در شبکه چهار در دست اجرا دارد گپ و گفتی صمیمانه انجام داده‌ایم.

این منتقد سینما با اشاره به نبود ساختار در سینمای ایران از منظر تاریخی اشاره می‌کند و می‌گوید: سینمای ایران در هیچ دوره تاریخی تبدیل به ژانر نشده است. چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن. هرچند از نگاه تاریخ سینمایی بزرگانی نظیر ساموئل خاچیکیان تلاش هایی برای ساخت فیلم ترسناک کرده‌اند و بعدتر هم فیلمسازان جوان دیگری گام‌هایی برداشته‌اند اما هیچگاه جز معدود آثاری نظیر «شب بیست ونهم» اثر حمید رخشانی در دهه ۶۰ که هم در تاریخ سینمای ایران ماندگار شد و هم از سوی مخاطب عام بارها به آن ارجاع داده شد در اکران موفق نبوده‌اند.

سینمایی که ساختار ندارد ژانر هم ندارد

بی‌اقبالی مخاطب به این جنس از سینما سبب شده که این گونه سینمایی در ایران پا نگیرد و آیا می‌توان همه چیز را در سبد کمبود مخاطب قرار داد؟ مقدسیان با طرح دلایل مهمی در این‌باره می‌گوید: مهم‌ترین دلیل نبود ساختار است. در سینمای ایران در هیچ دوره تاریخی ساختار منظمی وجود نداشته که بتواند به ژانر بیانجامد. به لحاظ تاریخی در دهه ۴۰ و ۵۰ تلاش‌هایی انجام شد که نظام استدیویی پا بگیرد. نظام استدیویی یک جریان تولید و اکران برنامه‌ریزی شده را دنبال می‌کند. ساختار معمولا از طریق مطالعات و پژوهش در حوزه سینما، رسیدن به مولفه‌هایی مشخص و تکرار آن در فیلم‌ها ایجاد می‌شود. مطالعه و پژوهش در این حوزه از طریق استدیوهای منسجم سینمایی انجام می‌شود.

این کارشناس سینما ادامه می‌دهد: پیش از انقلاب تلاش‌هایی از سوی بخش خصوصی برای سر و شکل دادن به ساختار استدیویی انجام شد که بعد از انقلاب و با شروع تغییرات نظام استدیویی هم تغییر کرد و افراد به جای استدیوها به عنوان تهیه‌کننده دست به ساخت فیلم ‌زدند. در نبود ساختار، ‌ بازار فیلم‌هایی رونق پیدا کرد که یا به فروش و گیشه تمایل داشت که پیش از انقلاب موسوم بود به فیلمفارسی و امروز در شمایل فیلمفارسی‌نماها. جریان دیگر؛ فیلمسازان مستقلی بودند که معمولا دغدغه‌های اجتماعی داشتند و جنس سینمای شخصی خودشان را دنبال کنند و به این ترتیب گونه‌ای از سینمای اجتماعی که نگاه انتقادی داشت در ایران بیشتر پاگرفت.

مقدسیان در توضیح شرایط امروز مخاطب سینما در همه ژانرها می‌گوید: مخاطب امروز سینمای جهان را در همه ژانرها دنبال می‌کند؛ سینمای کمدی، گانگستری، ‌ وحشت و اگر اثر با کیفیتی به او عرضه شود استقبال می‌کند اما تعداد اندک و جرقه‌هایی که گاهی ظهور کند و فراموش شود ژانر نمی‌سازد. باید مجموعه ای از فیلم‌ها به شکل مستمر تولید شود تا مخاطب متوجه چنین ژانر در سینمای ایران شود.

این مجری و منتقد سینما به اشاره به فیلم‌هایی ترسناک اخیر ایرانی اضافه می کند: در حقیقت اگر فیلمسازی تلاش کند فیلم ترسناک ایرانی مبتنی بر قواعد ژانر بسازد خود پاسوز جریان کم‌اقبال فیلم ترسناک در ایران می‌شود.

نمایی از فیلم سینمایی «پوست» ساخته برادران ارگ

«پوست» و «زالاوا» تک‌ستاره‌های اخیر سینمای ترسناک

مقدسیان با اشاره به فیلم‌های اخیر سینمای ترسناک در ایران ادامه می‌دهد: طی سال‌های اخیر دو فیلم قابل اعتنا در ژانر وحشت ساخته و اکران شدند. یکی «پوست» برادران ارگ که فیلم شجاعانه و جرئتمندی در این ژانر بود و دیگری «زالاوا» ساخته ارسلان امیری که تازه به اکران رسیده و در این حوزه اثر قبل اعتنایی است. این فیلم‌ها در واقع تک ستاره‌هایی هستند که ژانر ترسناک محسوب نمی‌شوند نکته اینجاست که در برهوت سینمای ژانر وحشت هر فیلمی که بتواند از حد استاندارد سینمای وحشت پایین‌تر نرود باید اثر ارزشمندی تلقی شود.

او درباره شرایط اکران این گونه خاص سینمایی فیلم بیان می‌کند: در چنین فضایی تا مخاطب ناآشنا به این گونه سینمایی متوجه اکران فیلمی نظیر «زالاوا» شود و تصمیم به دیدن آن بگیرد فرصت ۳-۴ هفته‌ای اکران فیلم از دست رفته و سوخته است. به اعتقاد این منتقد سینما به دلیل نبود تجربه سینمای ژانر توانایی اکران و عرضه فیلم‌های این ژانر هم وجود ندارد. به هر حال هرگونه سینمایی ادبیات تبلیغات و توزیع خاص خودش را دارد. ما نمی‌توانیم همان مسیر تبلیغاتی فیلم کمدی یا اجتماعی را برای فیلم ترسناک هم طراحی کنیم.

این کارشناس رسانه درباره قهر مخاطب با این گونه سینمایی در ایران تصریح می‌کند: مخاطب سینمای وحشت به دلیل ناآگاهی باور ندارد که می‌تواند فیلم ترسناک خوب در ایران ببیند. از سوی دیگر نابلدی در تبلیغات و عرضه آن سبب می‌شود فیلمسازی هم که سعی کرده این فضا را بشکند پاسوز این جریان می‌شود. ضرر مضاعف آنکه؛ سرمایه‌گذار هم دوباره این ریسک را نمی‌پذیرد و جریان سرمایه‌گذاری در این ژانر قطع می‌شود.

ساختارهای سینمایی چگونه باید شکل بگیرد که منجر به پیدایش ژانر در سینمای ایران شود؟ مقدسیان در پاسخ به این سوال به استمرار تولید اشاره می‌کند و می‌گوید: مدیران سینما یک بار برای همیشه باید تصمیم بگیرند سینمای ژانر را زنده نگه دارند. برای زنده نگه‌داشتن یک گونه سینمایی باید تداوم تولید وجود داشته باشد و این تداوم به تولید بیش از ۶-۷ اثر سینمایی در این ژانر باید بیانجامد.

«شب بیست و نهم» همچنان ترسناک و قابل ارجاع

«شب بیست و نهم» همچنان به عنوان فیلم‌ ترسناک مهم در سینمای ایران هم در ذهن مخاطب ماندگار و قابل ارجاع است چرا با وجود موفقیت این فیلم فیلمسازان دیگری به وسوسه تکرار این تجربه نیافتاده‌اند؟ این منتقد و مجری سینما و تلویزیون در پاسخ به این سوال به چرخش مالی در سینمای صنعتی اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: ملاک اصلی گردش مالی است. به هر حال در کشورهای صاحب سینما هم بازگشت سرمایه متر و معیار مهمی است.

در طول تاریخ سینمای ایران فیلم وحشتی که در دایره پرفروش های گیشه باشد پیدا نمی‌کنیم. پرفروش‌های ما یا اکشن است یا کمدی. ژانر وحشت نوپای سینمای ایران هیچ گاه فرصت رشد نداشته و این اتفاق صرفا به دلیل سیاست‌گذاری‌ها نبوده‌است. در واقع جریان اصلی و سودآوری و گیشه خود به خود این نوع از سینما را حذف کرده است.

ژانر وحشت باید مطابق با باورها و اعتقادات جامعه ما ایرانیزه شود

مقدسیان در ادامه با اشاره مضامین خاص در این گونه سینمایی می‌گوید: یکی از دلایل مهم دیگری که باعث پانگرفتن این ژانر شده قواعدی است که در فرهنگ و مسایل اخلاقی و عرفی حاکم بر فرهنگ جامعه ایرانی وجود دارد. یکی دیگر از مولفه‌های اصلی ژانر وحشت حضور زنی جذاب و پاکدامن است که گره‌گشای داستان‌ فیلم ترسناک‌ است و در شمایل یک ناجی ظهور می‌کند.

ژانر وحشت باید مطابق با باورها و اعتقادات جامعه ما ایرانیزه شود و خب در این مسیر طبیعی است که سعی و خطاهایی رخ دهد. این سعی و خطاها اما معمولا با مقاومت هایی روبرو می شود. در واقع علاوه بر اینکه حمایتی از پاگرفتن چنین سینمایی نمی‌شود حساسیت‌ها هم در مضامین مطرح شده در سینمای وحشت مسیر را برای فلیمساز و سرمایه‌گذار سخت و دشوار می‌کند.

این منتقد سینما با بیان اینکه در دل داستان‌ها، مفاهیم و حکایت‌های اخلاقی و تاریخی ما سوژه‌های جالبی برای پرداختن در ژانر وحشت وجود دارد می‌گوید: باید مضامین را بومی‌سازی کرد و بومی‌سازی نیازمند زمان، مطالعه و پژوهش و به طورکلی نیازمند حمایت است. مثلا مفهومی نظیر «جن» یا «جفت نوزاد» که در فیلم «شب بیست و نهم» حمید رخشانی استفاده شد در فرهنگ ما وجود دارد ما تلاشی برای استخراج آن انجام نشده است.

ژانر از دل ساختار بیرون می‌آید

به اعتقاد این منتقد دلیل روشن آن هم این است که سینمای ایران تا کنون به شکل مناسبی اداره نشده است. سینمایی می‌تواند گونه‌های مختلفی را تجربه کند که ساختارمند باشد. ژانر از دل ساختار بیرون می‌آید. ساختار که نباشد مجبوریم تن بدهیم به هر آنچه پیش آمد. نهادهای دولتی در سینما اولویتی برای ژانر وحشت ندارند و طبیعتا پولی به این سمت جاری نمی‌شود. بخش خصوصی هم با هزار اما و اگر به سمت سرمایه‌گذاری می‌رود که معمولا هم با شکست در گیشه مواجه می‌شود.

مقدسیان ادامه می‌دهد: تنها راه نجات سینمای ایران از شرایطی در آن به سر می‌برد مطالعه و پژوهش است که از دل آن ژانرهای متنوعی متناسب با ذائقه مردم پا بگیرد. همین اتفاق تنوع حضور مخاطب را هم رقم خواهد زد. به هر حال دسته بزرگی از مخاطبان سینما در ایران دوست داشته باشند فقط سینمای وحشت را دنبال کنند و ببینند. با حذف این گونه سینمایی بخش بزرگی از مخاطبان را هم نادیده گرفته و حذف می‌کنیم.

این کارشناس سینما و تلویزیون با بیان اینکه سینما صنعت است و صنعت بدون ساختار شکل نمی‌گیرد، بیان می‌کند: در مدیریت نادرست سینما فیلم‌هایی هم مانند «زالاوا» و «پوست» هم که متناسب با فرهنگ داستان‌های ترسناک ایرانی است تبدیل به فیلمسازانی می‌شوند که از کرده خود پشیمان شوند و محصول ارزشمند آنها به دلیل عرضه غلط آن‌طور که باید و شاید قدر نمی‌بیند.

سینمای ترسناک می‌فروشد اگر....

با توجه منابعی که در قالب روایت ها و داستان های ایرانی وجود دارد که می‌تواند دست‌مایه ساخت فیلم ترسناک ایرانی باشد اگر ساختار این گونه سینمایی شکل بگیرد این ژانر با اقبال خوبی مواجه می‌شود؟ این منتقد سینما در پاسخ می‌گوید: حتما اقبال خواهد داشت. استناد من فیلم «شب بیست و نهم» است که مردم و مخاطب عام هم هنوز در بزنگاه‌های مختلف از آن یاد می‌کنند.

مخاطب فیلم خوب در سینمای وحشت را می‌پسندد منوط به این که عادت کند به دیدن فیلم ترسناک ایرانی. به عنوان مثال فیلم «روز صفر» در ژانر تریلر هیجانی پلیسی در قیاس با سینمای ایران فیلم استاندارد و قابل قبولی است اما مادامی که فیلم‌هایی مشابه آن ساخته نشود مخاطب دایمی نخواهد داشت.

چرا بعد این همه سال همچنان مردم از «شب بیست و نهم» یاد می‌کنند اما کسی از «زالاوا» و «پوست» یاد نمی‌کند. چون «شب بیست و نهم» در زمانه‌ای که دسترس مخاطب به منابع سینمای وحشت محدود بود ساخته و نمایش داده شد و مردم آن را دوست داشتند. مخاطب علاقمند به این نوع سینما در ایران باید عادت کند به این گونه سینمایی. سینما هم صنعت است و محصول آن باید در استمرار تولید برای مخاطب معنی پیدا کند.

او با اشاره به منابع فرهنگ غنی موجود چه در آثار معاصر و چه منابع منظوم و منثور کهن مثل شاهنامه یا داستان‌های هزار و یک شب توضیح می‌دهد: ذائقه مخاطب ایرانی و جهانی هیچ تفاوتی ندارد. اگر مفاهیم ترسناک و خیلی مفاهیم ریز و درشت دیگر از دل فرهنگ عامه وارد پروسه‌ مستمر تولید فیلم ژانر شود.

این منتقد سینما با تاکید بر نبود ساختار اضافه می‌کند: ساختار که باشد، کارگردان تربیت می‌شود که چطور فیلم ترسناک بسازد، فیلمنامه‌نویس یاد می‌گیرد چطور فیلمنامه ترسناک بنویسد. بازیگر تربیت می‌شود که چطور از پس ایفای نقش خود برآید. ساختار سلیقه مخاطب را تغییر می دهد ساختار هدف ایجاد می‌کند. مخاطب خود به خود متحول نمی‌شود، فیلمساز هم یک شبه و به صورت خودجوش ظهور نمی‌کند همه نیازمند ساختار و برنامه‌ریزی برای ایجاد ساختار است.

تماشاخانه کنکور برای رشد علمی ایران چه کرد؟ مافیای کنکور و آسیب‌های اجتماعی برای یک جامعه (فیلم) ببینید| ساخت جاده در قلب جنگل هیرکانی و در زیستگاه پلنگ؛ احتمال خروج این محدوده از فهرست جهانی یونسکو فیلم های دیگر

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: گونه سینمایی سینمای ایران منتقد سینما ترسناک ایرانی شب بیست و نهم ادامه می دهد نبود ساختار سینمای وحشت فیلم ترسناک داستان ها ژانر وحشت فیلم هایی فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۹۳۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • «فسیل» در نمایش برخط هم رکورد زد
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • رکورد فروش اکران برخط فیلم‌های سینمایی جابه‌جا شد
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه معرفی شد
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران